با آمدن سریال ویچر به Netflix، شاید با خودتون فکر کنید: دنیای Witcher در مورد چیست؟ در این مقاله، 10 نکته درباره سریال ویچر که بهتر است بدانید را شرح می دهیم.
به لطف Netflix و CD Project Red، دنیای ویچر طرفداران بسیار زیادتری کسب کرده. در سال 2007 بود که شرکت بازیسازی لهستانی CD Project Red تصمیم به ساخت بازی Witcher کرد. این سری بازی ها از کتابی به همین نام، و به نویسندگی Andrzej Sapkowski لهستانی بود. این کتاب ها شدیدا از فرهنگ های اسلاوی الهام گرفته شده، که با اینکار خود را از دیگر کتاب های فانتزی متمایز می کند. کتاب ها در اصل به زبان لهستانی نوشته شده بودند، ولی بعد از موفقیت جهانی بازی ویچر 3، ویچر تبدیل به یک پرچم دار موفق در ژانر فانتزی شد. حال با انتشار این سریال، بدیهی است که ویچر، حتی موفق تر نیز خواهد بود.
فصل اول این سریال در 20 دسامبر (28 آذر) منتشر شد. اگر فصل اول این سریال را مشاهده کردید، یا می خواهید که مشاهده کنید، خواندن این مقاله ممکن است به شما درک بهتری از دنیای ویچر بدهد.
10. دنیای ویچر چگونه است؟
توضیح دادن داستان ویچر در یک پاراگراف بسیار سخت است. در دنیای ویچر، المان های بسیاری وجود دارد، چونکه ویچر یک دنیاست، نه فقط یک داستان.
اگر بخواهیم ساده بیان کنیم، دنیای ویچر مثل ارباب حلقه ها میماند که کم کم تبدیل به بازی تاج و تخت می شود. جایی خوب و بد سادست. هیولاها بد هستند، پادشاهان عادلند، و همیشه یک قهرمان وجود دارد که دنیا را نجات بده. در بدترین حالت ممکن، میتوانید یک ویچر را استخدام کنید که کار کثیفتان را برایتان انجام بده.
ولی چیز ها انقدر ها هم ساده نیست. اخلاق افراد پیچیدست. موجودات شیطانی شکل های مختلف به خود می گیرند. بعضی از هیولاها در حال منتقرض شدن هستند، و بسیاری از آنها فقط می خواهند تنها باشند. سیاست مداران با زندگی مردم بازی می کنند تا به اهداف خود برسند. هیچ کس در این دنیا پاک و بی گناه نیست، و همگی قهرمان داستان های خودشان هستند.
این دنیای گرالت است، یک شکارچی هیولای جهش یافته با جادو. بخاطر زندگی طولانی خود، او توانسته که تغییر دنیا را ببیند، و خدمات او برای سیاست مداران فاسد بسیار ارزشمندتر است تا مردم عادی. داستان ویچر در مورد ماجراجوهای گرالت است، در حالیکه هیولاها جلوی چشم مردم پنهان می شوند.
9. دنیای ویچر از آنچه که به نظر میرسد پیچیده تر است
در حالیکه داستان ویچر، حس قرون وسطایی دارد، ولی دنیای آن از آنچه که فکر می کنید پیچیده تر است. در ویچر، جادو و علم تداخل زیادی با هم دارند. مفهوماتی مانند ژنتیک و جهش یافتن در میان با سوادان بسیار شناخته شده می باشد، که هر دو می تواند توسط جادو دستکاری شوند.
همین ادغام فانتزی سنتی و مدرن باعث شده که داستان The Witcher از دیگر داستان ها بسیار متمایز باشد. این ادغام باعث می شود که دنیا در عین حال تخیلی و قابل باور باشد.
8. ویچرها چه کسانی هستند؟
خود ویچرها مثالی فوق العاده هستند که چطور نویسنده توانسته کتاب را با جادو و علم ترکیب کند. اگر بخواهیم ساده بگوییم؛ ویچر ها، با جادو جهش یافته اند. با استفاده از ترکیبی از تمرینات طاقت فرسا و شیمی پیچیده، قدرت های فوق انسانی دریافت کرده اند، که به آنها کمک می کند که هیولات را شکار کنند. ویچر ها هم کارآگاه هستند و هم مزدور. ویچر ها بسیار سریع، قدرتمند و برای کشتن سخت هستند.
در دنیای The Witcher، بعضی از دیدن ویچرها وحشت زده می شوند، در حالیکه بعضی از آنها از ویچر ها متنفرند. ویچر ها به چشم هیولاهایی دیده میشوند که لازم هستند. بسیاری بر این اعتقادند که ویچر ها آنقدر از نظر ذهنی و بدنی فرق دارند که دیگر حتی درکی از احساس ندارند. ویچرها هم خودشان کار زیادی برای اثبات اشتباهی این موضوع نمی کنند. ویچرها بدلیل اخلاق سرد، راه و روش های وحشیانه خود، و اهمیت ندادن به جان انسان ها معروف هستند. در ابتدا، حتی گرالت هم بی عاطفه و بدبین است، ولی این احساسات به مرور زمان کمتر می شود.
7. نوشیدن معجون ویچرها مرگبار است
معجون های جادویی یکی از بخش های مهم ویچر می باشد. ولی حتی در ژانر فانتزی هم خیلی باور کننده نیستند. چونکه سوال بزرگی مطرح میشود، مردن در این دنیا چطور ممکن است، وقتی که معجون هایی وجود دارد که کاملا شما را خوب می کند؟
ولی خوشبختانه، دنیای ویچر این موضوع را به خوبی شرح میدهد. در حالیکه معجون هایی جزئی در دنیای ویچر استفاده می شود، ولی معجون های قدرتمند منحصر به ویچر ها می باشد. معجون های ویچر ها آنقدر قوی هستند که می توانند یک انسان معمولی را فورا بکشد. این در حالیست که متابولیسم ویچر ها طوری طراحی شده که به انها کمک می کند که با سهولت نسبی، این معجون ها را استفاده کنند.
با استفاده از این معجون ها، ویچر ها می توانند قدرت های فرا انسانی دریافت کنند. ولی استفاده بیش از حد از معجون ها می تواند حتی یک ویچر را هم از پای در آورد. به همین دلیل، گرالت سعی می کند که با احتیاط از این معجون ها استفاده کند.
6. چندین مدرسه برای ویچرها وجود دارد
ویچر ها به هیچ عنوان با هم متحد نیستند. هر کدام از ویچر ها تکنیک، اخلاق و مدرسه ای متفاوت از هم را دارند.
در حال حاضر هفت مدرسه ویچر وجود دارد که ما از آنها خبر داریم. هر کدام از این مدرسه ها از یک نماد حیوانی استفاده می کنند. مدرسه ویچر ها شهرت مشکوکی دارند، ولی بعضی از مدرسه ها از دیگر مدرسه ها بدتر هستند. ویچر هایی که از مدرسه گربه می آیند قاتل هستند، که اکثر مواقع سیاست مداران را برای سکه می کشند. این در حالیست که ویچر های مدرسه شیردال برای آداب و معاشرت اجتماعی که دارند معروف هستند.
5. مدارس ویچرها اصلا شوخی بردار نیست
مهم نیست که در کدام مدرسه هستید، تبدیل شدن به یک ویچر کاری سخت و طاقت فرساست. به طور کلی، فقط پسر های جوان برای ویچر شدن انتخاب می شوند. اکثر آنها یتیم هستند و یا ناخواسته، و پیوستن به مدرسه ویچرها تنها راه چاره آنهاست. بعد از آن تنها چیزی که منتظر آنهاست بدترین تمرین های قابل تصور است.
دانش آموزانی که زنده می مانند با “آزمایش چمن ها” روبرو می شوند. این آزمایش یک پردازش مخفی است که آنها را از پسران معمولی به جهش یافته های غیر انسانی تبدیل می کند. فقط سه نفر از هر ده نفر زنده می ماند.
همه این ظلم ها به کنار، ویچرها عهدی با هم می بندند که تا آخر عمرشان با آنها می ماند. به ویژه گرالت به معلمش وِسِمیر (Vesemir) بسیار نزدیک است، فردی که به گرالت به چشم پسرش نگاه می کند.
4. دنیایی در میان جنگی عظیم
اکثر داستان کتاب ها در قلمرو های شمالی اتفاق می افتد. منطقه ای با حاکمان و پادشاهان کوچک و جزئی. ولی در جنوب قلمرویی است به نام نیلفگارد (Nilfgaard). رژیمی امپریالیست که قصد تصرف شمال را دارد. در طول سال های زیاد، آنها موفق شده اند که هفت قلمرو را تسخیر کنند، و ناامنی بسیار در منطقه ایجاد کنند.
ولی نیلفگاردی ها صرفا بخاطر بد بودن، بد نیستند. نیلفگارد سرزمینی موفق با اقتصادی پررونق است، و بسیاری بر این باورند که تسخیر دنیا توسط آنها بسیار هم بد نیست. شمال همیشه مکانی بی ثبات و پر از نزاع بوده. این در حالیست که نیلفگارد، وعده وحدت و حقوق مساوی را به تمامی نژادها می دهد. به همین دلیل، برای شمالی ها خیلی غیر عادی نیست که به جنوب سفر کنند.
3. بسیاری از نژاد های غیر انسانی، طرف امپراطوری را می گیرند
به دلیل تنفر همه گیر شده شمالی ها نسبت به نژاد های غیر انسانی، بسیاری از آنها، طرف امپراطوری را می گیرند، که به Scoia’tael معروفند. این سربازان مانند غیر نظامیان عمل می کنند، و در هر جایی که شمالی ها انتظار ندارند، تله جای می گذارند، و یا جایی کمین می کنند که دشمن کمترین انتظار را دارد. اسم آنها از واژه اِلفی “Squirrel” یا سنجاب گرفته شده، چونکه آنها دوست دارند زره های خود را با دم سنجاب تزئین کنند.
همانطور که شاید انتظار داشته باشید، این درگیری ها فقط به اختلاف های نژادی می انجامد، که به همین جهت باعث شده که غیر انسانی های بیشتری به آنها ملحق شوند.
2. جادوگران نیز جهش یافته هستند
ویچرها تنها جهش یافتگان این دنیا نیستند. در این دنیا جادوگرانی وجود دارند که در واقع جهش یافته هستند. برعکس ویچرها، که قدرت های خود را توسط علم جادویی بدست می آورند، بسیاری با قدرت های جادویی به دنیا می آیند. به این افراد “منبع ها” گفته می شود. بسیاری از آنها در سنین کم میمیرند و یا به دلیل قدرت های خود دیوانه می شوند. آنهایی که زنده می میانند به آکادمی های جادویی فرستاده می شوند تا مهارت های خود را تقویت کنند.
بدلیل اینکه آنها نیز مانند ویچر ها منفور مردم هستند، جادوگران و ویچرها رابطه خوبی با هم دارند. گرالت، به ویژه، رابطه های متعددی با چندین جادوگر داشته، و آنها را جزو دوستان نزدیک خود می داند.
1. جادو از یک بُعد دیگر می آید
جادو نیرویی عادی در جهان ویچر نیست. تمامی این اتفاقات زمانی رخ داد که به “پیوستگی کره ها” معروف است. در طول این رویداد نجومی، بسیاری از موجودات ماوراء طبیعی در یک سیاره گیر افتادند. ارواح، خون آشامان. حتی انسان ها نیز به احتمال بالا بیگانگانی هستند که سیاره آنها از دست رفته و نابود شده. نژاد های بومی مانند اِلف ها و دوارف ها نتوانستند یورش این مهاجمان را تحمل کنند، و به همین دلیل به حاشیه های اجتماع کشیده شدند.
ولی هرچه باعث این رخداد شد، باعث شد که جادو وارد فرهنگ انسان ها شود. جادویی که یک نیرو از آشوب است و می تواند خود واقعیت را بپیچاند. بسته بر دیدگاه هر فرد، جادو می تواند نعمت، نفرین، و یا شکلی دیگر از علم باشد. هر دیدگاهی که داشته باشند، جادو نیرویی نیست که بازیچه دست همه باشد.
منبع: ScreenRant
