قبل از اینکه نقد و بررسی چشم جهان رو شروع کنم، باید به این نکته اشاره کنم که نقد و بررسی کتاب اول، یعنی چشم جهان شامل اسپویل نیست و اگر میخواید درک بهتری از رمان رابرت جردن داشته باشید، این نقد و بررسی ممکنه بهتون کمک کنه تا تصمیم بگیرید که این مجموعهی غولآسا رو بخوانید یا نه.
حدود بیست سال از انتشار اولین کتاب رمانهای چرخ زمان (Wheel of Time)، چشم جهان (The Eye of the World) میگذرد. اگر بخوام حقیقت رو بگم، نمیدونستم که باید چه انتظاری از فانتزی رابرت جردن داشته باشم، قبل از چرخ زمان، من مشغول خواندن رمان نغمهی یخ و آتش بودم، تقریباً شش ماه پیش کتاب سوم (A Storm of Swords) رو تموم کردم و کمکم به دنبال مجموعهای میگشتم تا اگر رمانهای A Song of Ice and Fire رو تمام کردم، بتونم بر روی اونها تمرکز کنم. اولین انتخاب من، مجموعهی بایگانی نورطوفان (The Stormlight Archive) بود، ولی با توجه به اینکه فقط سه جلد این رمان ده جلدی منتشر شده، تصمیم گرفتم که مجموعهای رو پیدا کنم که اولاً طولانی باشه، و دوماً تموم شده باشه.
بعد از کمی تحقیق توی سایتهای خارجی، به مالازان و چرخ زمان رسیدم. با اینکه مجوعهی اصلی مالازان هم تموم شده بود، بعضی از دوستداران فانتزی در شبکههای اجتماعی بهم تذکر دادن که چرخ زمان میتونه گزینه بهتری برای من باشه چون مالازان خیلی پیچیدهست و ممکنه که اوایل یه خورده گیجم کنه. بخاطر همین هم من شروع به خواندن رمانهای رابرت جردن کردم و مالازان رو گذاشتم برای بعداً. حالا توی این مقاله من به نقد و بررسی چشم جهان ، کتاب اول چرخ زمان میپردازم.
رمانی طولانی برای افراد صبور
به محض اینکه با چرخ زمان آشنا شدم میدونستم که برای من مناسبه، این مجموعهی غولآسا با احتساب یک کتاب فرعی، در کل پانزده جلد و حدود چهار میلیون و چهارصد هزار کلمه هستش. شاید برای بعضیها خواندن همچین کتابهای طولانیای بسیار طاقتفرسا و ناخوشآیند باشه، ولی من به شخصه نه تنها از طول چرخ زمان گلهای نداشتم، بلکه خیلی هم ازش خوشم اومد. چند وقت پیش شروع به خواندن کتاب اول این مجموعه، یعنی چشم جهان (The Eye of the World) کردم، و باید اعتراف کنم که اوایل داستان خیلی برام جالب نبود. سبک نویسندگی مرحوم رابرت جردن (Robert Jordan) برام ناآشنا بود، ولی طولی نکشید که خودم رو باهاش وفق دادم و فصل به فصل، چشم جهان برام لذت بخشتر از قبل شد.
سبک نویسندگی رابرت جردن ممکنه برای بعضی از خوانندهها طاقتفرسا باشه. آقای جردن دوست داشت که در مورد دوروبر شخصیتها خیلی توضیح بده. برای بعضی، این موضوع میتونه خیلی خوشحالکننده باشه، چون که خب یکی از ارکانهای مهم یه رمان خوب، توضیح دادن مناسب داستان، و درگیر کردن خواننده در داستان هستش. ولی برای بعضیها شاید این موضوع زیاد هم جالب نباشه، رابرت جردن در طول کتاب دربارهی تقریباً همه چیز توضیح میده.
خوبیهای چشم جهان
همونطور که بالا هم اشاره کردم، توضیحات پیرامون شخصیتها و مکانها، فوقالعاده با جزئیات هستش. از رنگ لباس و سر و چشم، دکمه های بسته شده یا نشده اونا، اندازه انگشتها و گوشهای شخصیتها گرفته تا جنس چوب خونهها و صدای پرندگان و هر چیز دیگهای که میتونید تصورش رو بکنید.
همچنین باید به این نکته اشاره کنم که از نظر سختی و یا آسونی خواندن کتاب، چشم جهان اصلاً بد نبود. رابرت جردن با اینکه در بعضی از نقاط از کلمات قلمبهوسلمبه استفاده کرده بود، ولی من کامل میتونستم توضیحات نویسنده رو درک کنم و به نظر شخصی خودم برای افرادی که آشنایی نسبی به چرخ زمان دارند، خواندن چرخ زمان آنچنان هم سخت و دشوار نیست. ولی اگر تازه اوایل یادگیری انگلیسی هستید، شاید اونقدرها هم خواندن چرخ زمان براتون آسون نباشه. ترجمهی چند جلد ابتدایی چرخ زمان هم که موجوده و میتونید از اون استفاده کنید (گرچه شخصاً ترجمه رو نخوندم و نمیتونم نظری دربارهش بدم)
داستان و شخصیتها
شروع کتاب زیاد جذاب و هیجانانگیز نیست، و ممکنه خیلیها رو یاد ارباب حلقهها بندازه. داستان با پسر 19 سالهای به نام رَند آلثور (Rand al’Thor) شروع میشه، این پسر جوان همراه دو دوست صمیمیش، مت کاوثون (Mat Cauthon) و پرین آیبارا (Perrin Aybara) توی دهکدهی کوچیکی به اسم Emond’s Field زندگی میکنن. رند با پدرش تَم آلثور (Tam al’Thor) در یک مزرعه کمی دور از دهکده، کشاورزی میکنند و پرین هم آهنگر هستش.
اگر بخوام در مورد کتاب اول بدون اسپویل توضیح بدم باید به این نکته اشاره کنم که داستان کلی چرخ زمان مثل خیلی از فانتزیهای کلاسیک هستش. در دنیای چرخ زمان، خوبی همیشه در مقابل بدی دفاع میکنه. در بعضی از عصرها خوبی به بدی قلبه میکنه و بعضی وقتها هم بدی به خوبی چیره میشه. در دنیای چرخ زمان، خوبی به نام نور (Light) شناخته میشه. بر خلاف نور، بدی چیزیه به اسم شیطان (Shai’tan) (به نظر آشنا میآد، مگه نه؟). نور با اینکه جسمی برای خودش نداره، ولی طی عصرهای مختلف، افرادی از طرف نور انتخاب میشن که این افراد به اژدها (Dragon) معروفاند.
یکی از بهترین چیزهایی که میتونم دربارهی شخصیتها بگم، اخلاقهای متفاوت اوناست. تا پایان کتاب، من کاملاً با شخصیت تمامی شخصیتها آشنا شده بودم. شخصیتهای داستان بسیار با هم متفاوت هستند، یکی از شخصیتهای داستان، که لَن (Lan) نام داره، بسیار درونگرا و سرد هستش. برعکس لن، مت (Mat) خیلی پرحرف و بازیگوشه و بیشتر مواقع، کار دست بقیه میده.
سیستم جادو
سیستم جادوی چرخ زمان بسیار جالب هستش. در دنیای چرخ زمان، نیرویی به نام نیروی یگانه (One Power) وجود داره که افراد خاصی میتونند از اون استفاده کنن. این افراد به آیز سدای (Aes Sedai) معروف هستند. نیروی یگانه قدرتیه که بخشی از اون رو فقط مردها، و بخشی از اون رو هم فقط زنها میتونن استفاده کنن. حدود سه هزار سال میشه که هیچ آیز سدای مردی وجود نداشته، چون تمامی افرد مذکری که با این قدرت دنیا میآن خیلی زود دیوانه میشن و به همین دلیل آیز سدایهای زن به محض پیدا شدن یک جادوکنندهی مرد، اون رو از قدرت جدا میکنند و در نتیجه اون شخص به دلیل تماس نداشتن با نیوری یگانه، بعد از مدتی معمولاً خودکشی میکنند، چون خیلی افسرده میشن.
از طرف دیگه، آیز سدایهای زن خیلی بیشتر هستند و مشکلی با تماس با نیروی یگانه ندارن. آیز سدایها در زمان تبدیل به یک آیز سدای کامل، باید بین چندین آجاه انتخاب کنند. یکی از آجاهها که به آجاه قرمز (Red Ajah) شناخته میشه، زندگی خودشون رو وقف پیدا کردن افراد مردی میکنند که قادر به تماس با نیروی یگانه هستند.
مشکلات چشم جهان
از خوبیهای چشم جهان خیلی گفتیم، ولی بیاین دربارهی بدیهای اون هم صحبت کنیم. یکی از بزرگترین مشکلات من با کتاب اول، سرعت داستان (Pacing) بود. در بعضی از بخشهای کتاب، چند فصل صرفاً دربارهی سفرهای پیادهی رند و مت بود، درحالیکه در بعضی از فصول، اینقدر اتفاقات زیاد میشدن که فکر میکردم دارم چند فصل رو با هم میخونم. با اینکه سرعت کلی رمان از اون چیزی که دوست داشتم سریعتر (و یا کندتر) بود، در کل داستان لذت بخش بود.
اگر بخوام حقیقت رو بگم، چرخ زمان ممکنه برای بعضیها لذت بخش نباشه، اگر به دنبال یک مجموعه بزرگ و طولانی و فوقالعاده پرجزئیات میگردید، حتماً چرخ زمان رو امتحان کنید (و قبل از اینکه فکر کنید که این رمان برای شما مناسب نیست، حتماً قبل از این تصمیم، کتاب اول رو تموم کنید.)
در کل اگر بخوام کلی بگم، چرخ زمان یکی از قوی ترین رمانهای فانتزی کلاسیک هستش، این رمان هم مثل تقریباً خیلی از رمانهای دیگه مشکلات خودش رو داره، ولی خوشبختانه این مشکلات به حدی بزرگ نیستند که لذت خواندن کتاب رو از خواننده بگیرن. امیدوارم از نقد و بررسی چشم جهان لذت برده باشید.
امتیاز فانتزیا
شخصیتها - 8
داستان - 8
محیط و جهانسازی - 10
حالوهوای کتاب - 7.5
جذابیت - 8
سبک نویسندگی - 9
لذت کلی - 7.5
8.3
امتیاز کل
به عنوان اولین کتاب چرخ زمان، چشم جهان خیلی خوب بود. اوایل کتاب چنگی به دل نمیزد ولی به مرور زمان بهتر و بهتر شد.
درود
امکانش هست لطفا بگید مجموعه کامل این کتاب، چه فارسی و یا انگلیسی رو از کدوم انتشارات بهتر هست تهیه کنیم.
خیلی ممنون
درود. تنها یک ترجمه از چرخ زمان در دسترسه که از انتشارات پریان هست، ولی متأسفانه ظاهراً ترجمه متوقف شده.
سلام .جایی در نت خوندم که جلد اول قبلاً ترجمه رایگان شده اما هر چقدر گشتم پیدا نکردم ترجمه رو ، شما جلد اول رو ترجمه فارسی ندارید ؟یا لینکی که بتونم ازش دانلود کنم
درود.
بله جلد یکم چرخ زمان به رایگان منتشر شده، گرچه پیشنهاد میکنم ترجمهی جناب مافی رو تهیه کنید.
سلام احتمالا این نظر در این زمان دیده نشود من چشم جهان و کتاب شکار بزرگ و تجلی اژدها را تا الان خوندم و در تمام این کتاب ها ( تجلی اژدها البته دیگر برام عادی شده بود ) یک مشکل بزرگ از نظر من وجود دارد و ان هم انتهای داستان ها بود انتهای هر جلد رند ال ثور به یک دلیلی برای یک مدت کوتاه پاور اپ شدید میکند و همه چیز حداقل برای اون جلد به خوبی و خوشی تمام میشود این اتفاق در دو جلد اول خیلی بد است چون اصلا به نظر بدست امده نبوده اون پیروزی ها در کتاب سوم بازهم ایندفعه از اول داستان اشاره شده که اگر شخصیت به این برسد اینجوری میشه که قابل تحمل میکنه داستان را ولی بازهم اون قدرت اکتسابی نبوده و من با این خیلی مشکل داشتم