جنگشکن (به انگلیسی: Warbreaker) رمانی فانتزی به قلم برندون سندرسون است که در سال 2009 منتشر شد. این رمان در واقع از معدود کارهای رایگان سندرسون است. شاید باور نکنید، ولی سندرسون این کتاب تقریباً 200 هزار کلمهای را به رایگان منتشر کرده و شما میتوانید کتاب را در وبسایت او بخوانید. در ادامه نقد و بررسی جنگشکن آمده است. دقت کنید که هیچ بخشی از داستان در این نقد و بررسی اسپویل نمیشود، در این نقد و بررسی صرفاً نظر شخصی من نوشته شده است.
جنگشکن برای من سومین رمان سندرسون بود، قبل از آن الانتریس (Elantris) و راه شاهان (The Way of Kings) را مطالعه کرده بودم و انتظار نسبتاً زیادی از سندرسون داشتم. با اینکه الانتریس به هیچ عنوان در حد و اندازههای شاهکاری مانند راه شاهان نبود، ولی به عنوان اولین کار منتشر شده سندرسون، رمانی بسیار قابل قبول بود. برای جنگشکن اوضاع فرق میکرد، نه تنها سندرسون قبل از جنگشکن رمانهای دیگری را منتشر کرده و چند برابر تعداد منتشر شده را هم نوشته بود، شخصاً هم میدانستم باید چه انتظاراتی از جنگشکن داشته باشم.
از همان ابتدای شروع کتاب میدانستم که نباید انتظار راه شاهانی دیگر را داشته باشم، هر چه که باشد بایگانی نورطوفان الکی به عنوان بهترین مجموعه او شناخته نشده است. به طور مشخص چیزی در نورطوفان وجود دارد که در اثرهای دیگر او کمتر دیده میشوند. و حدسم هم درست بود. جنگشکن اصلاً مشابه راه شاهان نبود، نه اینکه بد باشد یا از داستان لذت نبرم. نه. جنگشکن ساختار داستانی متفاوتی دارد. بهجای اینکه داستان مانند نورطوفان در گوشه و کنارههای کل قاره اتفاق بیفتد، وسعت داستان تنها به یک شهر محدود شده است، درست مانند الانتریس.
داستان جنگشکن
داستان کلی جنگشکن درباره متوقف کردن جنگی حتمی است. برای سالهای سال است که هالاندرِن و ایدریس با هم مشکلاتی دارند و همگان بر این باورند جنگ حتمی است، ولی شاه ایدریس، طبق توافقی که سالها پیش با هالاندرِن کرده بود، حاضر میشود تا یکی از دخترانش را به هالاندرِن بفرستد تا با خدا شاه آن کشور وصلت کند و در نتیجه شاید جنگ حداقل برای مدتی هم که شده به تعویق بیفتد. ولی همهچیز طبق خواستههای او پیش نمیرود.
کل داستان در همین «پیشگیری از جنگ» خلاصه میشود، ولی اجازه ندهید چنین داستان سادهای شما را گول بزند. شاید داستان از دور مقداری تکراری برسد، ولی این هوش و ذکاوت سندرسون است که جنگشکن را به داستانی قدرتمند بدل میکند.
جنگشکن نسبتاً از دیگر اثرهای سندرسون رمانتیکتر است، در دو رمان دیگری که از سندرسون خواندهام، روابط بین شخصیتها صرفاً در حد اشاره به علاقه آنان به یکدیگر است و یا فوق فوقش شاید همدیگر را یکباری ببوسند. ولی در جنگشکن اوضاع مقداری فرق دارد، کل وظیفه دختر شاه ایدریس (همانی که برای وصلت با شاه به هالاندرِن فرستاده شده است) این است که وارثی برای او بیاورد. به همین دلیل هم هست که جنگشکن مقداری رمانتیکتر شده است. البته باید اشاره کنم که روابط بین شخصیتها به هیچعنوان به پرجزئیاتی چیزی مثل نغمه یخ و آتش نیست.
نقد و بررسی جنگشکن
سیستم جادو
سندرسون را برای چه چیزی میشناسیم؟ داستانهای باورنکردنی؟ شخصیتهای دوست داشتنی؟ کتابهای طولانی؟ برای من سیستم جادوهای سندرسون است که بیشتر جذبم میکند. سندرسون میداند چگونه سیستم جادویی نوین بسازد. او شخصاً حتی سه قانون برای ساخت سیستم جادو دارد!
جنگشکن نیز تفاوتی با دیگر کارهای او ندارد. سیستم جادوی جنگشکن، دَم (Breath) است. هر فرد در زمان تولد، یک تک دَم دارد. داشتن یک تک دَم به هیچعنوان دستآورد بزرگی نیست، چون کاری نمیشود با آن کرد. ولی نکته در اینجاست: دَم مردم قابل جذب توسط افراد دیگر است. هر فردی میتواند با گفتن جملهای مشخص، دَم خود را به فردی دیگر منتقل کند، و بدین گونه فردی میتواند دَم بیشتری را از مردم جمع کند و بهجای یک دَم، صدها دَم داشته باشد. ولی خب این دَم به چه دردی میخورد؟
سرشت کلی سیستم جادوی جنگشکن در بیدار کردن (Awakening) نهفته است. این افراد، که به آنان بیدار کننده (Awakener) گفته میشود، میتوانند دَم خود را وارد اجسام کنند و دستوراتی را به آن جسم بدهند. به طور مثال میتوانند به پارچهای دستور دهند که «مرا بلند کن.» با گفتن این فرمان، مقداری دَم از بدن فرد خارج میشود و وارد جسم میشود، حال جسم که دَم آن فرد را جذب کرده میتواند فرمان او را اجابت کند و آن فرد را بلند کند. هر فرمان مقدار مشخصی از دَم نیاز دارد، هرچقدر فرمانی سادهتر باشد، دَم کمتری نیز مصرف میشود، هرچقدر پیچیدهتر، دَم بیشتر.
جزئیات ریزتر و دقیقتری نیز درباره سیستم جادو وجود دارد، ولی احساس میکنم بخش جالبی از داستان را اسپویل میکند، به همین دلیل تصمیم گرفتم همینقدر را درباره سیستم جادو توضیح دهم.
نقد و بررسی جنگشکن
شخصیتپردازی
یکی از چیزهایی که خیلی دوست داشتم دربارهاش صحبت کنم، شخصیتپردازی جنگشکن است. جنگشکن بعضی از جالبترین شخصیتپردازیها را دارد. این بخش را بیشتر برای شخصیت نورنوا (Lightsong) میخواستم بنویسم. نورنوا از آن شخصیتهاییست که بعضیها عاشقش میشوند و بعضیها ممکن است از او خسته شوند. ولی من از شخصیت نورنوا به شدت خوشم میآید. شاید به این خاطر است که من را یاد مت کاوثون (شخصیت چرخ زمان) میاندازد. درست مثل مت، نورنوا نیز فردی شوخ است که مدام به دنبال راهی برای فرار از مسئولیتهاست، او هر چه در توان دارد برای طفره رفتن از وظایفش انجام میدهد، ولی در نهایت کاری را انجام میدهد که درست است، گرچه قبل از انجام دادنش یک دل سیر درباره آن مینالد.
شخصیتهای دیگر داستان نیز، مانند واشِر، للاریمار، ویوِنا، دِنت، تانک فاه، و… نیز همگی شخصیتهایی بسیار جالباند که بدون شک میتوانند طرفداران خاص خود را داشته باشند.
نقد و بررسی جنگشکن
ختم کلام
جنگشکن رمانی لذتبخش بود. اگر بگویم به اندازه راه شاهان از آن لذت بردهم دروغ گفتهام، ولی بدون شک داستان بهتری از الانتریس بود. در الانتریس، بزرگترین مشکل من با داستان خشک بودن آن بود، اتفاقات مهم الانتریس بیشتر در چند فصل آخر رخ میدهند، درحالیکه در جنگشکن به خوبی در سرتاسر کتاب پخش شدهاند و به ندرت پیش میآمد که احساس کنم کتاب بیش از حد طولانی است (احساسی که برای الانتریس 200 هزار کلمهای چندین بار داشتم، ولی برای راه شاهانِ 384 هزار کلمهای حتی حسش هم نکردم).
اگر دانش زبان خوبی دارید و به دنبال فانتزیای قوی با سیستم جادویی ناب میگردید، احتمالاً جنگشکن برای شما لذتبخش باشد. امیدوارم از نقد و بررسی جنگشکن لذت برده باشید.
امتیاز فانتزیا
شخصیتها - 8.5
داستان - 7
محیط و جهانسازی - 6.5
حالوهوای داستان - 7.5
جذابیت - 7.5
سبک نویسندگی - 8
لذت کلی - 7
7.4
امتیاز کلی
جنگشکن رمانی قدرتمند است، ولی در مقایسه با کارهای دیگر سندرسون (بایگانی نورطوفان و مهزاد) ضعیفتر است.
سلام میخواستم بدونم از کتاب های اقای سندرسون چنتاشون تو دنیا استورم لایت اتفاق میافته و کدوماش خوبن ؟
چون فکر نمیکنم همشون ارزش خوندن داشته باشن و میخوام بدونم کدوماش لازمه برا اینکه دنیاش رو فهمید
خودم شنیدم استورم لایت مجموعه بسیار خوبیه و میست بورن و واربریکر
تنها مجموعهای که تا بدین لحظه در روشار (سیارهی بایگانی نورطوفان) رخ میده، فقط خود بایگانی نورطوفانه.
البته پیشنهاد میکنیم اگر قبلاً فانتزی نخواندید مستقیم سراغ این مجموعه نرید و با کارهای سبکتر ایشون شروع کنید. نورطوفان فوقالعاده حماسیه و اگر تجربهی فانتزی کافی نداشته باشید تجربهی زیاد مطلوبی احتمالاً نخواهید داشت.